loading...

سکوت

Content extracted from http://sokooot.blog.ir/rss/?1743718250

بازدید : 1160
يکشنبه 3 خرداد 1399 زمان : 23:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

سکوت

قدیم‌ترها، فکر می‌کردم مشکلاتم را می‌توانم با استدلال‌ها حل کنم. منشأ ضعف‌هایی که در دین‌داری داشتم را شبهات می‌دانستم. بعد از این که نسیمی‌از مسائل فلسفی به سر و کله‌ام خورد دیدم نه مشکل دیگری در میان است. مشکل عادت‌هایی است که شکل گرفته‌اند.

عادت کرده بودم که نمازم را به تعویق بیندازم، عادت کرده بودم نمازم را جماعت نخوانم، عادت کرده بودم قرآن را بیخیال شوم و سری به کلماتش نزنم.

متخصصین مسائل انگیزشی اگر هیچ چیز درستی نگفته باشند یک چیز را خیلی خوب راست گفته‌اند که مسئول کارها و شخصیت ما عادت‌هایی است که داریم. این را متخصصین عصب شناسی هم اثبات کرده‌اند که بخش عظیمی‌از رفتارهای ما (حدود 95 درصدشان) توسط ناخودآگاه کنترل می‌شود و آن شخصیت آگاهی که می‌فهمد آن چنان تاثیری در انجام آن‌ها ندارد و اگر هم بخواهد کنترل کند تک تک رفتارهایش را سختی می‌کشد تا دوباره شیارهای مغزش تغییر کنند و به عادت‌های جدید خو بگیرد.

برای همین، در منابع دینی ما خیلی توصیه شده برای حذف یا ساخت یک عادتی چله بگیریم و چهل روز پشت سر هم آن کار را انجام دهیم. چله گرفتن باعث می‌شود با تکرار یک کار آن را جزو شخصیت‌مان و فرستادنش به بخش ضمیر ناخودآگاه کنیم و همچنین همین که یادمان باشد در یک چله هستیم و قرار است فقط 40 روز طول بکشد، این یادآوری باعث توجه و همچنین انگیزه گرفتن می‌شود تا یادمان نرود که کنترل‌مان را دست این مغز خراب شده ندهیم تا هر غلطی که بخواهد بکند آن هم با سال‌ها عادت‌های کنترل نشده‌ای که در خودش احتکار کرده.

برگردیم آن اول، من فکر می‌کردم که مشکلاتم را چند استدلال می‌تواند حل کند، اما نه، عادت‌هایم بودند که اذیتم می‌کردند، پس عادت‌هایم را سعی کردم تغییر بدهم و این تنها راه زندگی بود که یافته بودم. باید از نو می‌نشستم و شخصیتم را برنامه ریزی می‌کردم و یادم می‌بود منِ کنونی حاصل 20 سال زندگی کردن است و برای تغییرش به بیش از یک سال زمان نیاز است.

بازدید : 2892
شنبه 12 ارديبهشت 1399 زمان : 13:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

سکوت

سکوت

طرف، پارسال زد پشت ماشین بابای من. هزینه صاف کاری‌اش شد 107 تومان. پدر ما یک اشتباهی کرد کارتش را نگرفت و زنگ نزد افسر بیاید. شماره‌اش را گرفت. خودش پاسدار است و پسرش هم طلبه. از آن روز تا آلان بالای ده بار من و پدرم به خودش و پسرش گفته‌ایم که بیا خسارتی که زده‌ای را بده. اما انگار نه انگار. پسرش هم درسش خوب است ولی...

هر دفعه زنگ می‌زنیم می‌گوید فعلا ندارم. تعریف از خود نیست، صرفا تفاوت را می‌خواهم بگویم. حدودا 3 ماه پیش اشتباهی عقب عقب با موتور مالیدم به یک پژوی 405 که پارک بود. زیر باران و با بدبختی طرف را پیدا کردم. زنگ این خانه و آن خانه را زدم. کلی عذرخواهی کردم و شماره تلفنم را دادم و با این که واقعا نداشتم، پس فردایش 100 تومان با دومین اس ام اس که شماره کارتش بود واریز کردم. قضیه تمام شُد.

پی‌نوشت: این حدیث به این معنا نیست که توجیه بدهد دست ما و از رکوع و سجودمان کم بگذاریم، بلکه دارد معیاری به ما می‌دهد که چه طور افراد را قضاوت کنیم.

بازدید : 800
شنبه 12 ارديبهشت 1399 زمان : 13:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

سکوت

گاهی با تمام مطالعاتی که دارم و با تمام فکرهایی که از سر و کولم بالا می‌روند، می‌نشینم پشت کیبورد و فکر می‌کنم به ذهن خالی زنگ زده، یک فضای پوچ که در تاریکی صدای تِک تِک قطرات آب گندیده از آن به گوش می‌رسد. آن وقت حسابی کلافه می‌شوم و بی حوصله به یک گوشه خیره می‌شوم. انگار ادامه ندارم و تمام می‌شوم وقتی چیزی برای نوشتن ندارم یا که دستم به نوشتن نمی‌رود. و الآن به همان حال افتاده‌ام. خسته و کوفته، نمی‌دانم این همه کتابی که خوانده‌ام کجا رفته‌اند. راستش را بگویم، شاید خیلی‌ها ناراحت شوند، ولی بگذارید بگویم، من حالم از اجتماع و انسان‌ها دیگر به هم می‌خورد. صفحۀ توییتر را که باز می‌کنم سیده فاطمه! با نوشتن لیسانس انگلیسی در بالای پیجش و گرفتن عکس دستش که دارد پوست پوست می‌شود کلی لایک و کامنت دریافت کرده، آن وقت حرف‌های خوب میان این مزخرفات گم می‌شوند. آیا آدم‌ها کاری مهم‌تر از خندیدن در این دنیا ندارند؟ منحصر شده‌اند در هر هر و کر کر کردن و از خودشان و اصالتشان غافل هستند. این است که واقعا حال نمی‌کنم با هیچ بنی بشری ارتباط بگیرم. جز آن‌هایی که فکر می‌کنم واقعا انسان‌های مفیدی هستند. انسان‌های مفیدی مثل...

بازدید : 1960
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1399 زمان : 9:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

سکوت

بسم الله الرحمن الرحیم

امیر حسین مقصودلو معروف به تتلو یکی از چهره‌های خبر ساز و پر حاشیه این سال‌ها بوده است. کسی که حالا در شبکۀ اجتماعی اینستاگرام با یکی دیگر از چهره‌های معروف به بالاترین رکورد مخاطب لایو دست پیدا کرده است. حاشیه‌های زیادی رخ داده که برای نوشتن خلاصه‌وار آن‌ها هم چندین صفحه نیاز است.

آخرین حاشیه‌ای که برای دومین بار منجر به بسته شدن صفحۀ 4 میلیونی او شد این بود که از هوادارانش درخواست کرده بود که بیایند و به او انرژی بدهند! (همان طور که در یکی از لایو‌هایش ادعا کرده بود که با هوادارانش رابطۀ جنسی دارد)

بگذریم، توضیح بیشتر نمی‌دهیم، چرا که همین توضیح بیشتر منجر به این می‌شود همان چند نفری هم که او را نمی‌شناسند به مخاطبینش اضافه شوند.

سوال اصلی که در یادداشت به دنبال آن هستیم این است که چرا باید یک چنین آدمی‌این قدر هوادار پیدا کند؟ دلایل جذابیت تتلو چیست؟

تتلو در عین این که برایش هیچ حلال و حرامی‌معنایی ندارد، در عین این که فاسد است اما یک نوع مرام خاصی برای خودش قائل است. مثلا وقتی امین فردین از او می‌پرسد که اولین دوست دختری که داشتی چه کسی بود و او می‌گوید فلانی، می‌گوید بیخیال، شاید الآن شوهر کرده باشد.

یعنی در عین خراب بودنش مرام خاصی هم دارد. یا مثلا وقتی دو تا چهرۀ مشهور دیگر برای حاشیه سازی بیخود دعوا می‌کنند آدم نامردی نیست و می‌گوید: زن داداش را اذیت نکن، وقتی که هیچ کس با تو نبود، اون دختر با تو بودا!

صفت دیگر تتلو که باعث جذب هوادارانش شده، صادق و رک بودنش است و این که با افراد دیگر و مخصوصا هوادارانش همجوشی دارد. آدم خوشگذرانی است. ورزشکار است و البته در کارهای هنری‌اش کارش را خوب بلد است و کارهای با کیفیت اما کم ارزشی تولید می‌کند.

تتلو اگر چه چهره‌اش دیگر جای تتو کردن ندارد و آدم را یاد دفتر نقاشی می‌اندازد، اگر چه بد دهن است و عفت کلام ندارد، اما در عین حال صفاتی دارد که باعث می‌شود سیاهِ سیاه هم نباشد.

تتلو می‌توانست با برنامه‌ریزی درست فرهنگی و کمک وزارت ارشاد فرصتی باشد، پله‌ای باشد به سوی پیشرفت اما الآن تهدیدی شده برای خراب کردن فضای فکری جوانان و نوجوانان. تتلو مثل بسیاری از هنرمندان دیگر پس زده شد، تتلو از هر نوع پاچه خواری که می‌توانست استفاده کرد، روی ناو دریایی موزیک هسته‌ای خواند، دیدار رئیسی رفت و طرفدار قالیباف شد اما نتوانست به هر جهت مجوز بگیرد.

جمهوری اسلامی‌می‌توانست حفظش کند و ازش استفاده کند اما نکرد. حالا اگر می‌تواند جمعش کند. هیچ وقت برایمان سوال نشده چرا آن کسی که پیج 4 میلیونی دارد نباید یک شخصیت بزرگ معنوی باشد، یا یک دانشمند، یا یک نویسندۀ بزرگ؟

به غیر از این که یکی از دلایل این است که اکثریت مردم تمایل به باطل و گناه دارند، دلیل دیگر این است که ما حتی به قدر تتلوها هم قدرت جذب نداریم، در پستو خودمان را قایم کرده‌ایم، درگیر بین گروه عوام و خواص هستیم و جز خودمان کس دیگری را آدم حساب نمی‌کنیم. این همه بودجه ریخته می‌شود در حلق موسسات، مطلبی بنویسند و یک عدۀ معدودی بخوانند و بی‌فایده و بی‌تاثیر جهت فرهنگی جامعه به منجلاب کثافت این آدم‌ها برود.

بازدید : 2120
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1399 زمان : 9:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

سکوت

سکوت

یک بخشی از همان کتابی که رفیق نیمه راه توصیه کرد. این استاد طاهر زاده واقعا چه گنیجنه‌ای بوده ما کشفش نکرده بودیم. روزه برای خاموش کردن هوا و هوس است نه انباشت آن، نه این که هوس کل روزمان را جمع کنیم و وقت افطار یکهو مثل مارهای آناکوندا طوری دفعی ببلعیم لقمه‌ها را که تا یک هفته به تغذیه نیاز نداشته باشیم.

بازدید : 2585
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1399 زمان : 9:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

سکوت

سکوت

سکوت

سکوت

سکوت

آن شب، بعد از روشن شدن چراغ‌های سینما، وقتی که صورتم خیس بود به خاطر شهیدی که در "شیار 143" مدفون بود، فکرش را هم نمی‌کردم که یک روز مادر شهیدی که این همه روز منتظر بچه‌اش بود و پیر شُد حالا توی کیش موهایش را چتری بزند و بخواهد با ماشین و لباس‌های لاکچریش در مناقصۀ هندورابی سرمایه گذاری کُند!

فیلم "ایدۀ اصلی" به من نشان داد اصلا نمی‌شود برای پولدار شدن با حجاب بود :))

بازدید : 735
پنجشنبه 21 اسفند 1398 زمان : 10:32
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

سکوت

خانمم چند ماه پیش معده‌اش مریض احوال شده بود. هر چه می‌خورد دلش درد می‌گرفت، پیش چندین دکتر رفتیم. می‌خواستیم پیش یکی از فوق تخصص‌های گوارش به نام دکتر سرکشیکیان برویم اما طبق سیستم نوبت دهی تا چندین هفته بعد نوبت ویزیت به ما نمی‌رسید. مطبش هم شلوغِ شلوغ.

چند تا دکتر رفتیم. پیش یک فوق تخصص گوارش در بیمارستان گلپایگانی قم رفتیم. همان دکتری که کمی‌تُک زبانی و خاص صحبت می‌کند. دکتر بعدی که رفتیم گفت: دکتر قبلی، داروی اشتباهی داده و تنها راه درمان معدۀ شما این است که روزی 16 عدد قرص بخورید.

قرص‌ها را خورد، یک مدت خوب بود، دوباره درد گرفت. "رفیقِ نیمه راه" که مشکل معده دراد می‌داند چه بساطی است قرص‌های معده. نهایتا رسیدیم به داروی طب اسلامی، به پشتوانۀ جریان آیت الله تبریزیان که شندیم ابتدا به مشهد و بعد عراق تبعید شد. داروی طب اسلامی‌او به نام داروی جامع امام رضا که یک قرص سیاه رنگ را همراه آب زیره سیاه سه شب دادیم و خوبِ خوب شد.

فکرش را بکن، اگر چنین دارویی فراگیر شود و به تولید انبوه برسد سرانجام متخصصین گوارش چه می‌شود؟ از کار بیکار می‌شوند، پس بهتر است، حالا که تبریزیان قاطی کرده و کتابی آتش زده آن را بیاوریم و پخش کنیم و همه ببینیم. حوزۀ علمیه و خودی و ناخودی علیه‌اش موضع بگیریم.

خودِ من اگر قرار بود سرگردان بین روانپزشک و روانشناس باشم تا الآن مُرده بودم و متن را نمی‌خواندید. من هم وقتی افسردگی داشتم، نه روانشناسی که برای یک ساعت حرف زدن 50 تومان پول گرفت و نه روانپزشکی که هر وقت حالم بدتر می‌شد دوز قرص را بالاتر‌ می‌برد، هیچ کدام کمکی به من نکردند. چند تا انجیر خشک و مویز و عسل حالم را خوب کردند.

پسرِ استادم چشم‌هایش ضعیف بود و عینکی، هر شب یک قطره عسل طبیعی در چشم‌هایش ریخت و کار به جایی رسید که عینکش را کنار گذاشت. فکرش را بکن اگر چنین درمانی فراگیر شود، آن وقت سرانجام اپتومتریست‌ها و چشم‌پزشک‌ها و عینک‌سازها و جراحان چشم چه می‌شود؟

من وقتی سرما می‌خورم با جوشاندۀ چونه یا نعنا و عسل قضیه را سرهم می‌آورم. از شما چه پنهان ولی ژلوفن هم خوب جواب می‌دهد. وقتی هفتۀ پیش، لثه‌ام عفونت کرد با دود دادن عنبر نسارا خوب خوبش کرد. مابقی کار هم با مسواک زدن به وسیلۀ چوب اراک جلو می‌رود.

من 2 سال پیش رفتم پیش یک دندانپزشک، دو دندان سوراخ نشانش دادم و دندان‌های کناری‌اش را خالی و پر کرد. وقتی در نوبت بعدی اعتراض کردم که چرا این دندان را پر نکردی، باورتان نمی‌شود، بدون بی حسی داشت مته را در دندانم می‌گذاشت که هی من می‌گفتم بی حس نیست، اصلا بی حسی نزده‌ای. بعد هم برای این که دهان من را ببندد، همان ماده آمالگام را بدون تراشیدن بخش خراب ریخت داخل دندان، و الآن همان دندان از زیر دارد خراب می‌شود.

ما بیمۀ تکمیلی داریم، سالی 500 هزارتومان را برای دندان پزشکی تقبل می‌کنند، ولی در این مراکز درمانی آدم جرأت نمی‌کند پایش را بگذارد. هر چند که پارسال 400 تومان هزینه کردیم و 200 تومانش را پس ندادند. و آدم مگر باز جرأت دارد برود با اداره و بیمه سر و کله بزند؟

خلاصه، نتیجه گیری این است که یکی از دلایل مهم تخریب تبریزیان نه خود تبریزیان که تخریب جریان طب سنتی و اسلامی‌است که به خوبی جواب داده و تبریزیان در این میان با سوتی‌های خودش صرفا بهانه‌ای شده. جالب است که می‌گفتند کلیپ آتش زدن کتاب‌هاریسون برای 2 سال پیش بوده است.

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 30
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 42
  • بازدید کننده امروز : 41
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 46
  • بازدید ماه : 659
  • بازدید سال : 2601
  • بازدید کلی : 49781
  • کدهای اختصاصی